Thursday, November 17, 2011

داستان گی من با دایی فرج الله

سلام.این داستان مربوط میشه به 2 سال پیش.من از وقتی گی شدم،تو کف دایی فرج بودم.چون یه بدن تمیز و خالی از مو و یه کون سفید و تپلی داره و خیلی هم اندامش متناسبه.برای همین همشه دنبال یه فرصت بودم که بهش بگم دوست دارم بکنمش.بارها نقشه کشیدم ولی همیشه یا می ترسیدم عکس العمل بدی نسبت بهم نشون بده و یا موقعیت جور نمی شد.یه روز بابام لبخند به لب از بیرون اومد و گفت که جمع و جور کنید فردا با خانواده ی دایی فرج میخوایم بریم مسافرت اصفهان.من هم که با شنیدن این خبر قند تو دلم آب شد،گفتم همین فردا؟بابام گفت آره.سریع رفتم خوشگل ترین لباسامو ورداشتم و موهای زاید بدنمو همه زدم.هم رو رون و باسن،هم تو کون و بالای کیرمو.اینو هم بگم که من به همون اندازه که از کون کردن خوشم میاد،از کون دادن هم خوشم میاد.خلاصه همه چی جور شد و من عصر اون روز رفتم یه تیشرت خوشگل سبز و یه رکابی مربعی با 2 تا شرت گرون خریدم و خودمو برای سکس با دایی فرج آماده کردم.خلاصه ما رفتیم مسافرت و خیلی در طول مسافرت من تلاش می کردم خودمو به دایی فرج نزدیک کنمویه بار رفتم دستشویی،دیدم اونم اونجاست و تو دستشویی داره با کیرش و میره و دستش تو شلوار و شرتشه.تا منو دید یهو جا خورد و گفت صاحب مرده پدرمو دراوردی،هر خریو که می بینی راست میشیومنم خندیدم و رفتم پیشش و گفتم تا نره توش ول کن نیست.بعد از این جملم خیلی تعجب کرد وگفت نه بابا تو هم؟منم خندیدم.یه روز من تو هتل از بابام شنیدم که قراره دیگه فردا برگردیم تهران،منم خیلی ناراحت شدم و پیش خودم گفتم همین امروز باید یه کاری بکنم.امروز برنامشون این بود که برن سی و سه پل و واسه شام بمونن.که من یه دفعه از عمم شنیدم (دایی فرج شوهر عممه)که امروز دایی فرج سرش خیلی درد میکنه و نمیتونه بره بیرون.با شنیدن این جمله کیرم سیخ شد.بعد رفتم به بابام گفتم که من میخوام جومونگو ببینم و نمیتونم بیام.اونم موافقت کرد.بعد از 10 دقیقه بابام اینا حاضر شدن و رفتن و فقط من بودم وفرج تو اتاق به اون کوچیکی.جلو تلویزیون لم دادم و رکابی مربعی و یه شلوار راحتی کوتاه و تنگ پوشیدم که هرکی اون موقع کونمو میدید،سیخ میکرد.یکم از سریال نرفته بود که فرج اومد پشت من لم داد،طوری که کیرش با کون من 2 سانت بیشتر فاصله نداشت.بعد یه دفعه گفت بابا این چه فیلمیه بیا اینو ببین.یه فیلم سوپر تو گوشیش بود،داشتم از تعجب شاخ درمیووردم.یه دختره تقریبا خوشگل که لباساشو دراورد و خودشو خیلی سکسی جلو دوربین دراز کرد.وای که تو اون لحظه کیر فرج سیخ شده بود و اتفاقی کون من یه 5 ثانیه برخورد کرد به کیرش.بعد یه دفعه گفت کاشکی این دختره الان اینجا بود.هم خیلی تعجب کردم از این جملش و هم خیلی کیرش حشریم کرده بود.یه دفعه گفت تو گی هستی یه د جنش گرا.منم که معنی گی رو نمیدونستم،فکر کردم چون کلمه خارجیه پس از اون یکی بهتره گفتن گی .گفت پس با مردا حال میکنی گفتم آره.2 ثانیه استاد و خیلی التماس آمیز گفت کونتو بهم میدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من از این جملش هم داشتم شاخ در میووردم هم حشریم 2 برابر هررشد و هم  اولین بار بود که از دهن یه مرد 46-45 ساله داشتم حرفای سوپر میشنیدم.گفتم آره.رفت از لوله آب اورد و زد به کونم و زد به کیرش.بعد من بدون اینکه کیرشو ببینم،یه دفعه احساسش کردم،وای که چقد بزرگ و خوب بود.هر بار که تلمبه میزد من کونمو به طرفش پرتاب میکردم تا بیشتر حال کنه.بعد از 5 دقیقه آبش اود.اینقد ریخت اینقد ریخت که هرچی جمع میکرد با دستمال پاک نمی شد.بعد گفت حالا نوبت توه.منم که کیرم 15 سانت بود و گذاشتم توش.این کونش هر چقد کیر میذاشتم  توش تموم نمیشد و اینگار یه 25 سانت فقط کون داشت.اینقد کردمش اینقد کردمش اینقد کردمشششششششششششششششششش.یه دل سیر کردمش و بعد از 15 دقیقه آبم آومد.آب منم زیاد بود ولی نه به اندازه مال اون.بعد از اون بار 3 بار دیگه تا ساعت 10 شب همو کردیم ولی تو این 3 بار فقط 2 بار آبم آومد ولی آون هر سه بار.بوی گند آب همه ی اتاقو ور داشته بود.ولی فرج با اسپری خوش بوش که همیشه کیرم با بوی این اسپری براش راست میشد،اتاقو خوشبو کرد و یه دفعه منو کشید کنار و یه  ماچ آبدار از کونم و سینه هام و لبم کرد گفت هر وقت دوست داشته باشی میتونی منو بکنی.من بعد از این جملش یه ساعت رو زمین نبودم و از اون روز به بعد فکر کنم یه 25 باری با آب و ساک و لب کردمش.دفعه های آخر دوسه بار آبشو هم خوردم ولی کاشکی این کارو از همون روز تو اصفهان شروع میکردم.بعد از یه مدت فرج با خانواده رفت خارج و ووقتی برگشت یگه اون فرج قبلی نبود.دیگه طرز حرف زدنش اون نبود.بگذریم من که 30 بار مجانی و مفت کردمش حلالم.